مسیحای جوانمرد من ! ای ترسای پیر پیرهن چرکین !
هوا بس ناجوانمردانه سرد است... آی...
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای
منم ، من ، میهمان هر شبت ،لولی وش مغموم
منم ، من ، سنگ تیپا خورده رنجور
منم ، دشنام پست آ فرینش ، نغمه ناجور
....
...
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان ،
نفس ها ابر ، دلها خسته و غمگین ،
درختان اسکلتهای بلور آجین ،
زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه ،
غبارآلوده مهر و ماه ،
زمستان است...
در ادامه مطلب شعر کامل رو ببینید ....
ادامه مطلب ...
منت و ستایش پیام نور را،
که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری،
هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است
و چون به پایان رسد مایه ضرر،
پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب .....
از جیب و جان که بر آید ............... کز عهده خرجش به در آی
آسمان ابری بود
بغضش ترکید
از قطرات متبلورش هم
مرا بی نصیب نگذاشت
قصد ننوشتن نبود
دلتنگی بود و بغض
مثل ابر هایی که نمی بارید ....
منتظرم باشید منتظرتان هستم ....