اخراجی

دلنوشته های سیاسی ،ادبی ،اجتماعی و ....

اخراجی

دلنوشته های سیاسی ،ادبی ،اجتماعی و ....

ایول به آزادی اندیشه !!!!!!

مادرش می نالید و هی نفرین میکرد و می گفت بعد ازاین همه زحمت

تونست دانشگاه قبول شه اونم جای دور و بعد از رفتن به خدمت سربازی

یه کاری این نزدیک نزدیکا براش پیدا شده بود

اما ،،،،، اما امان از دست این سیاست!!!!!!!!!!!

که پسرمو ناخواسته وارد بازی های کثیف خودش کرد .

ما که سیاسی نبودیم ولی چون تو انتخابات سلیقمون نکشید و به اون آقایی که بعضی ها دلشون می خواست رای ندادیم واز طرفی هوادارایی که  شهر رو قُرق خودشون کردن و خودشونو همه کاره ی شهر معرفی میکنن زیر آب پسرمو زدن و اونو تایید نکردن  .....

چون به شخصی که ما میخواستیم رای ندادن.......

اما اون بالایی هرگز فراموشمون نکرد و نمیکنه

خدا را شکر الان جای دورتریه و کارش هم بهتره .

و لی امان ازاین سیاست که نون بری می کنه و وای بر کسانی که 

که همه چیزشون به اون  وابستست حتی شرفشون!!!!!!!!!

 

 

 نتیجه اخلاقی «به این میگن آزادی اندیشه !!!!!!!» 

«ایول!!!!!!!!!»

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد